|  | 

دسته‌بندی نشده

اشعار طنز درباره قرنطینه و کرونا

img-responsive

اشعار طنز درباره قرنطینه و کرونا

 

شعر طنز درباره قرنطینه, شعر در مورد قرنطینهشعر در مورد قرنطینه

 

قرنطینه …

کدخدا گفته که از خانه کسی در نرود

دِه قرنطینه و با قفل کسی وَر نرود

 

همچنین گفته که اینترنت‌تان مجّانی‌ست

تا که در خانه کسی حوصله‌اش سر نرود

 

گاوتان مُرد اگر هم به در‌َک! هیچ کسی

خارج از خانه پیِ یونجه و شبدر نرود

 

مؤمنان! کلّ عباداتِ جماعت تعطیل

شیخ هم قولِ شرف داده که منبر نرود

 

راستی عقد و عروسی شده موکول به بعد

بابت صیغه کسی جانبِ محضر نرود

 

کدخدا گفت نه تنها که شمال آلوده‌است

هیچ کس سمت قم و مشهد و بندر نرود

 

عاشقان در کف معشوق بمانند ولی

عاشقی دور برِ خانه‌ی دلبر نرود

 

قول داده‌‌ست که بهداشت به ما ماسک دهد

تا کسی سمت دو تا برگ چغندر نرود

 

مَردمِ دِه بخدا وضع خراب است! کمک!!

تا که اوضاع از این مرحله بدتر نرود

 

کدخدا خسته شد و سُرفه خشکی‌ زد و گفت

بخدا آب گـَلو بود…! کسی در نرود

 

شیخ با خسته نباشید، دم گوشش گفت

حرف در کلّه‌ی این… خواهرمادر..! نرود!

 

شعر طنز درباره قرنطینه, شعر در مورد قرنطینه, شعر قرنطینه خانگی

شعر طنز درباره قرنطینه

 

گفتم کرونا آمده از چین و ز ووهان

آلوده شده شهـرِ قم و مرکزِ سوهان

 

گفتا که عجب! اینهمه شهر است چرا قم؟

یک دفـعه بگوئیـد که سوهان نخورینان!

 

گفتم که نه،منظورِ من این است که فعلا

تا قـم نشِتابید که سوهــان بخرینان

 

شاید کرونا آمده ایران که بگوید

بهداشت مهم است رعایت بکُنینان

 

بیخود نروید جایی اگر، کار ندارید

رفتید اگر، ماسک بصورت بزَنینان

 

با آب و کمی مایعِ صابون بشوئید

دستانِ لطیفِ خودتان را، وخیزینان

 

وقتی که رسیدید به هم ، روی نبوسید

بوسیدنتان هیچ !، به هم دست ندینان!

 

در جمعی اگر عطسه زدید وکُخه کردید

سر را به گریبان و کُنالچه ببَرینان

 

در لحظهٔ پر وسوسهٔ پول شمردن

انگشت به آبِ لب و لوچه نچشینان

 

درسینه اگر گشته نفَسهای شما تنگ

با زور به حلـقِ کَـسِ دیگـر نَدَمینان

 

روزانه در این مدت اگر دوش نگیرید

بیش از خودِ ویروسِ خطرناکترینان

 

چون در همدان بوده یکی موردِ مثبت

نزدیک به هــر موردِ مشکوک، نَشینان

 

بازارِ خرافاتِ وطن یکسره داغ است

بی فایده اِسپند بر آتش نکشینان

 

تا کم نشده زحمتِ ویروس از ایران

با وحشتتان، جانبِ دریا ندَوینان

 

درخانه بمانید اگر قحطی ماسک است

گفتند نبوده ست و گفتم که نَگینان

 

ورنه دمِ نوروز و در آغازِ طبیعت

میواس٘ت که یک ماه قرنطینه بشینان

 

بیهوده نترسید ولی گر نگرانید

در خدمتتانم چو به سینا بِرسینان

 

من دکترِ “دیندار”م و پیوسته در اورژانس

پر پر شده ام تا کـه شـما وَرنپرینان

دکتر اصغر دیندار

ashar-tanz-darbare-gharantine-va-corona

ABOUT THE AUTHOR